شهادت با همه عظمتش بدون در نظر گرفتن عناوین دیگر محصول جهاد اصغر است و رها کردن عالم طبع (همه دنیا و تعلقات آن و حتی بدن خویش) اما مخلَص که محصول جهاد اکبر یعنی کسی که عالم طبع و عالم مثال و عالم مجردات را رها کرده و از هر گونه کدورتِ عالم کثرت رهاست چنین کسی در آنچنان قربی است که هیچ حجابی بین او و حضرت حق وجود ندارد (ولایت)
اشکریزان گفت: من از لطف امام گریهام گرفته! من اهل مازندرانم (آمل یا بابل خاطرم نیست) در این شهر غریبم و هیچ کس را ندارم؛ همسرم باردار است و چند روز است از من تقاضای غذای امام رضا علیهالسّلام نموده، میگوید ویار غذای حضرتی کردهام!
بزرگترین خطای این نوشتار دستچین کردن روایات آن هم با رویکرد و غرضی خاص است. به عبارت دیگر نویسنده تلاش میکند تا حکمی که از ۱۴ عبارت یکی از ابواب کتاب بحارالأنوار استخراج نموده را به عنوان دیدگاه شیعه دربارۀ امام زمان معرفی کند!! حال آنکه اگر میخواهیم دیدگاه شیعه را در یک موضوع بدانیم بایستی تمامی منابع در آن موضوع را بررسی نموده و با شبکه ساختن همه آنها به یک حکم کلی دست یابیم
برخی از مخالفان فلسفه چنین ادعا نمودهاند:
در عالم دو نوع وجود داریم: یکی مقداری (وجود مخلوق) و دیگری غیرمقداری (وجود خالق) که این دو هیچ اشتراکی با هم ندارند و در تباین محضند.
فرض کنید که این ادعا صادق باشد نتیجه این خواهد بود که «هستی» در گزاره «من هستم» با «هستی» در گزاره «خدا هست» مشترک لفظی باشد.
درباره این نظریه که در فلسفه به «قول به اشتراک لفظی وجود» معروف است چند مسأله مطرح است:
مسأله اول: ما از وجود تنها و تنها یک مفهوم میفهمیم که همان مفهوم «هستی» است در گزاره «من هستم». به عبارت دیگر ما علم حضوری غیرقابل تشکیک و خطاناپذیر به هستی خودمان داریم لذا «من هستم» از بدیهیترین مفاهیم است.
پس اگر هستی خداوند حقیقتی باشد در تباین محض با حقیقت ما باید «ثالثة الوجود و العدم» باشد چون آنچه در نزد ما معلوم به علم حضوری است هستی خودمان است و وقتی میگوییم «الوجود» غیر از آن را ادراک نمیکنیم.
اما میدانیم که با توجه به اینکه نقیض وجود «عدم» است، «ثالثة الوجود و العدم» محال خواهد بود مگر اینکه به ارتفاع نقیضین قائل شویم!!
اشکال دوم این نظریه این است که اگر بگوییم که وجود ما و وجود خداوند هیچ اشتراکی با هم ندارند و در تباین محضند بدین معنا خواهد بود که «گزاره خدا هست» را مطلقا نمیفهمیم چون هستیِ خدا غیر از هستیِ ماست و ما هستی خود را میفهمیم و هستی دیگری درونمان نمییابیم و این یعنی به گزاره خدا هست تصدیق کن و در عین حال تصدیق کن که آن را نمیخب اگر خدا هست را نفهمیم به طریق اولی خدا احد است صمد است عالم است و ... را هم نمیفهمیم فهمی (تعطیل محض) یعنی ۱۷۰۰ آیه قرآن را فقط تصدیق کن
مسأله دوم اینکه: متکلمین تا قرن چهارم به این نظریه معتقد بودند اما با ظهور بوعلی سینا همانطور که کتب متکلمینی چون سید مرتضی و شیخ مفید کاملا به فراموشی سپرده شد این دیدگاه هم منسوخ گشت اما برخی معاصرین بدون توجه به دستآوردهای علمی مسلمین بازگشت عجیبی به هزار سال قبل داشتهاند!!!
حجةالاسلاموالمسلمین استاد حسيني قزويني میفرمایند:
آقای سید حسین موسوی، نوه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، وقتی از تشیع برگشت وهابیها چه تجلیل و احترامی از ایشان كردند! كتابی به نام تصحیح شیعه، علیه شیعه نوشت كه حضرت آیةالله العظمی سبحانی فرمودند: «صدام در یكی از سخنرانیهایش گفت: اگر جنگ هشت ساله ما با ایران، هیچ فلسفهای نداشت جز این كه سیدحسین موسوی این كتاب را نوشت، برای ما كفایت می كند.»
او در زمان شاه، یك عمامه بر سر میگذاشت و صورتش را با تیغ میتراشید و علناً به شراب فروشیها و كابارهها و سینماها هم میرفت. حتی حضرت آیةالله العظمی سبحانی نقل می كند: «ایشان در خارج بود. آمد و بر سر آقای هویدا كلاه گذاشت و یك پول هنگفتی از ایشان گرفت و فرار كرد.»
همچنین، ایشان با فاحشهها ارتباطی تنگاتنگ داشت و چندین چك به آنها داده بود و وقتی از ایران رفت، چكهایش برگشت خورد و این قضایا در روزنامهها منعكس شد كه فلانی با فلان فاحشه ارتباط داشت و به این مبلغ، چك داده بود و چك او هم برگشت خورده است. این شخص، تا این اندازه منفور و مستهجن بود. همین فرد وقتی از تشیع برگشت، اهل سنت و وهابیت چقدر از او تجلیل و احترام كردند! و چقدر امكانات مالی در اختیار او قرار دادند! حتی وقتی به عربستان سعودی می رفت، با ملك فهد و مقامات بالا، ارتباط تنگاتنگی داشت!
درد حاصل کن که درمان درد تست
در دو عالم داروی جان درد تست
هرکرا دردیست درمانش مباد
هرکه درمان خواهد او جانش مباد
(منطق الطیر عطار)
شبلی گفت به سه درد مبتلا شدم هر یک از دیگری بزرگتر! گفتند اول چه؟ گفت اینکه حق از دلم رفته. گفتند از این بزرگتر چه؟ گفت آنکه باطل جای آن را گرفته. گفتند از این بزرگتر چه؟ گفت آنکه مرا از این دردی نیست!!
در تهرانی که برخی آب معدنی ۶۰ هزار تومانی مینوشند و عدهای در گور میخوابند! عدالت اجتماعی کجاست؟ کدام یک از انبیاء در برای رقص دختران کفن پوشیده و در مقابل رباخواری و بی عدالتی سکوت نمودهاند؟
امروز گروهی از اساتید عقاید اسلامی در مشهد گرد هم آمده بودند تا تجربیات خود را در زمینه «تدریس عقاید برای دانشآموزان دوران دبیرستان» با هم به اشتراک گزارند
از آنجا که فقهای شیعه به ویژه در قرون اخیر بدبینی شدیدی نسبت به صوفیه داشتهاند هرگز اهتمامی به پژوهش در این عرصه نداشته و لذا نقل قول آنان در این زمینه غالباً غیرقابل اعتماد است.
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
آن روح خلقتش از ملائكه بالاتر است. البتّه مراد از روح اين ارواح انسانى نيست، بلكه اين ارواح انساني در تحت آن روح كلّى و روح اعظم هستند. و خلقت آن روح اعظم از نظر احاطه و سعه بسيار عجيب است.
برنداريم سر از پاى خم باده فروش
ما نهاديم سر اينجا كه أثر يافتهايم
امير مؤمنان عليه السلام در اين حديث ميفرمايد: مَا يَحْبِسُ أَشْقَاهَا؟ یعنی وقتی قرار است اذ انبعث اشقاها، (شقی ترین امت به پا خیزد و کار پلید خویش را انجام دهد) چه کسی میتواند او را محبوس کند و از کار خویش باز دارد؟!
ولى چنانچه قهر استاد او را گرفت و طرد شد، نفس این سالک فاسد میگردد. بعضى از اینها بهقدرى مکدّر و در ظلمات منغمر مىشوند که ظلمت و تاریکى آنها انسان را به هول مىاندازد. و اینها چون به پیچ و خم سلوک آشنا هستند حتّى سالکان متوسّط را فریب داده و در چنگال خود اسیر مىکنند.
مهم آنست که آیا میرزای اصفهانی عدهای نوجوان و جوان را مخالف با فلسفه تربیت کرد و آنها بعداً در درس معارف وی شرکت جستند یا وی عدهای از علما را به درس خود جذب نمود؟!
از اين روايات معلوم مىشود كه: مسأله فقط مسأله نظافت و بهداشت و حفظ صحّت نيست، بلكه نفس شستن دستها در هنگام غذا و با دست مرطوب برسرسفرهنشستن موضوعيّت دارد
دانشجوی مسلمان، دانشگاه را فتح کرد، لانهی جاسوسی را فتح کرد امّا خودش از درون مغلوب شد! چرا؟ برای خاطر اینکه دچار ضعف تحلیل و ضعف محتوا بود؛ هیجانات بود، خیلی هم تند منتها آن ذهنیّت، از محتوای لازم خالی بود [لذا] در یک نقطهی حسّاسی ضربه خورد.
اگر متدینین با مراجعه حضوری و یا اینترنتی به دفاتر مراجع «گیجتر» شوند طبیعی است که عطای تقلید را به لقایش میبخشند؛ چنین است که در چنین شرایطی بارها شنیدهام که میگویند اصلاً آنان که تقلید نمیکنند راحتترند!!
وقتی حوزۀ علمیه از بوی عرفان هم متنفر یاشد، تهذیب نفس و خودسازی بیمعنا شده و از میان قلبهای خالی از معنویت، عمامههای انگلیسی متولد میشوند.
در مجلس ترحيمى به مناسبت شهادت مرحوم حاجّ سيّد مصطفى خمينى كه سخنران آقاى دكتر حسن روحانى بود به استناد به آيه كريمه: إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً كه پس از ابتلاى حضرت ابراهيم به ذبح اسماعيل خداوند منصب امامت را به وى عطا كرد اظهار كردند كه چون اينك فرزند آيةالله خمينى شهيد شده است، نام امام بر ايشان بايد گذاشته شود.