شکافی عمیق میان فقیهان و صوفیان
بیگمان مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی یکی از بزرگترین فرقهپژوهان شیعی در سدۀ اخیر است؛ مردی که با تسلط عمیق بر فقه و تاریخ شیعی به مطالعات وسیعی در باب مذاهب و فرق اسلامی پرداخته و امروزه بخشی از حاصل آن زحمات در مجموعه سه جلدی «فرهنگ جامع فرق اسلامی» منعکس شده است.
این کتاب با ارجاعات، یادداشتهای تکمیلی و حواشی ارزشمند حجةالاسلام سید حسن خمینی توسط انتشارات اطلاعات در سال ۱۳۹۰ منتشر شده است. گرچه بین عمق تحقیقات در متن و حاشیه فاصلهای محسوس است اما در عین حال جایگاه این کتاب آنچنان است که به جرأت میتوان گفت امروزه هیچ یک از محققان عرصۀ فرقهپژوهی بینیاز از رجوع به این اثر نیستند و هیچ تحقیقی بدون ارجاع به آن تام و تمام نمیباشد.
در مطالعۀ این اثر ارزشمند به نکتهای برخوردم که بیان آن خالی از وجه نیست؛ در جلد اول، صفحۀ ۹۵ میخوانیم:
۹۸ـ ارسالیهاز صوفیه.
سِر جان مَلکُم از آقا محمدعلی کرمانشاهی نقل میکند که: «ارسالیه، قانونی مانند قانون فرقۀ قلندریه دارند.»
حجةالاسلام سید حسن خمینی در حاشیه، توضیح دادهاند:
سر جان ملکم در تاریخ ایران آداب فرقه تسلیمیه را برمیشمارد و آن را چنین معرفی میکند: «خود را نزد مرشد تسلیم دانند و فرمان او را از هر قبیل باشد به تعبّد قبول کنند و چون خدمت ایشان به قبول مرشد رسید زنجیری یا رشتهای از وی بگیرند که آن را رشته تسلیم نامند. آقا محمد علی گوید که ارسالیه و قلندریه نیز همین قسم قانونی دارند.» (تاریخ ایران، سر جان ملکم، ج ۲، ص ۱۳۸)
اکنون سخن حقیر در اثبات و یا ردّ این ادعا نیست بلکه تمرکزم بر شیوۀ تحقیق مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی و مهمتر از آن پیشزمینه های ذهنی آن بزرگوار دربارۀ صوفیه است:
- اولاً ایشان «ارسالیه، قانونی مانند قانون فرقۀ قلندریه دارند.» را از محمدعلی کرمانشاهی نقل میفرمایند. میدانیم که محمدعلی کرمانشاهی فرزند ارشد مرحوم وحید بهبهانی و همبحث صاحب قوانین بوده است که به امر پدر راهی کرمانشاه شد و در آنجا با حمایت فتحعلی شاه قاجار شبهحکومتی برپا ساخته و به قلع و قمع صوفیان پرداخت؛ آنچنان به محاکمه و اعدام اهل تصوف همت گمارد که در تاریخ به «شیخ صوفی کُش» شهرت یافت.
- آیا در نقل عقاید یک فرقه مذهبی باید به قول مهمترین دشمنشان اکتفاء نمود؟! آیا میتوان عقاید شیعه را با اعتماد به نقل وهابیون گزارش کرد؟!
- ثانیاً شیخ صوفی کُش ما کتابی دارد به نام «خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه» که در آن هر غثّ و سمینی را به اهل تصوف بسته است از جملۀ آنها تهمت تجویز لواط به مرحوم صدرالمتألّهین و تهمت شهوترانی به شیخ محمود شبستری و افترا به خواجه عبدالله انصاری در انتساب عشق مجازی به حضرت امام صادق علیهالسّلام است که بیاساس بودن آنها نزد اهل تحقیق واضح است. (رک: استاد وکیلی، عشق مجازی، ص ۲۶۳)
- کتاب خیراتیه هر چه باشد به چاپ رسیده و بیمعناست که در نقل قول از آن نیاز به کتاب «تاریخ [کامل] ایران» سر جان ملکم باشد. و عجیبتر اینکه حجةالاسلام سید حسن خمینی در حاشیه به جای ارجاع به خیراتیه به تاریخ ایران ارجاع میدهد!![۱]
- ثالثاً سر جان مَلکُم (Sir John Malcolm: ۱۷۶۹ _ ۱۸۳۳) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی است که پس از سالها خدمت به دولت انگلیس در استعمار هند راهی ایران شده، برخی قرادادهای ایران در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه و ناصرالدین شاه را کارگردانی نمود و باعث جداسازی افغانستان از ایران شد. همچنین تعدادی از جزایر جنوبی ایران را به اشغال درآورد و به پایگاه نظامی تبدیل کرد.
- انصافاً یادداشتهای چنین فردی در گزارش تفکرات یک گروه مذهبی چه اندازه میتواند مورد اعتماد باشد؟!
- جالب است بدانید که یادداشتهای سر جان مَلکُم به زبان انگلیسی بوده و میرزا اسماعیل حیرت که در آن دوران به عنوان مترجم در خدمت کمپانی هند شرقی بوده به امر آن کمپانی این یادداشتها را ترجمه نموده است. [۲] کسانی که با جریان فراماسونری در ایران آشنایی دارند حتماً نام این مترجمِ جاننثار دولت انگلیس را شنیدهاند.
باز گردیم به سخن مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی و آن را به زبان آخوندی ترجمه کنیم:
میرزا اسماعیل حیرت نقل نموده از سر جان مَلکُم که او نقل نموده از محمدعلی کرمانشاهی که : «ارسالیه، قانونی مانند قانون فرقۀ قلندریه دارند.»
جدای از عدم اعتبار محمدعلی کرمانشاهی و کتاب خیراتیه در اینگونه امور و ابراز شگفتی از عدم ارجاع مستقیم به اصل کتاب خیراتیه، شما را به بازخوانی سند این نقل فرا میخوانم؛ آیا در امر «صوفیپژوهی» از این سند بیاعتبارتر میتوان یافت؟! حاشا و کلا
اما اصلیترین بحث من چرایی اعتماد سترگی چون آیت الله سید مهدی روحانی به سندی این چنین است. چگونه میشود که بزرگ فرقهپژوهان معاصر ما که در جای جای آثارش دقتهای کمنظیر و بینظیر فراوان یافت میشود وقتی به صوفیه میرسد به نقل کارگزاران دولت انگلیس اعتماد میکنند؟!
پاسخ یک کلمه است: «بیاعتمادی بیش از حد فقیهان ما به دراویش و صوفیان»
آن مرحوم وقتی مثلاً به زیرشاخههای زیدیه و یا اسماعیلیه میرسد، از آنجا که ایشان را مسلمان میداند جهت احتیاط را مراعات نموده و نهایت دقت را در انتساب عقیده و عمل به آنان به کار میبندد. اما هم ایشان وقتی به فرق صوفیه میرسد گویا درحال گزارشگری اعتقادات سرخپوستان جنپرست جنگلهای آمازون است! نه تنها این کار را مجرای احتیاط نمیداند بلکه حتی برای این کار ارزش علمی چندانی هم قایل نیست و ظاهراً ثمری نیز در دقت در تحقیق نمیبیند!
من در این مجال نه به دنبال خدشه بر کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» هستم و نه به دنبال نقد مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی بلکه برآنم تا این نکته مهم را برای تمام محقیقین عرصه تاریخ و اندیشههای صوفیان متذکر شوم که از آنجا که فقهای شیعه به ویژه در قرون اخیر بدبینی شدیدی نسبت به صوفیه داشتهاند هرگز اهتمامی به پژوهش در این عرصه نداشته و لذا نقل قول آنان در این زمینه غالباً غیرقابل اعتماد است. وقتی حال و روز بزرگِ فرقهپژوهان معاصر در مواجهه با صوفیه چنین باشد از سایرین چه توقّعی میتوان داشت؟!!
پانویس
۱. جدای از این بحث، با توجه به اینکه منبع اصلی آقا محمدعلی کرمانشاهی در جلد اول خیراتیه، نفحات الأنس جامی و در جلد دوم، تحفة الاخبار ملّا محمدطاهر قمی است لذا حجةالاسلام خمینی به راحتی میتوانست منبع اصلی این خبر را بیابد
۲. آنان که در فرقهپژوهی دستی دارند میدانند که در این عرصه نقل قول از کتب ترجمه، خامی و سادگی است مثلاً در همین کتاب تاریخ کامل ایران بسیاری از اسامی مکانها یا کسان از آنجا که در اصلْ فارسی بود و توسط سرجان ملکم به انگلیسی برگردان شده و باز توسط میرزا اسماعیل حیرت به فارسی ترجمه شده!! با ضبطی نادرست انعکاس یافتهاند